کهکشان آرمین

آموزش زبان ترکی استانبولی

کهکشان آرمین

آموزش زبان ترکی استانبولی

سفری به استانبول، شاه شهر قاره ها

استانبول از نظر بافت تاریخی، اجتماعی و ترکیب انسانی اش یکی از چند شهر غنی جهان بشمار میرود. فضای سحر امیز و زندگی پر زرق و برق استانبول هر کسی را تحت تاثیر قرار میدهد. استانبول همانند تمامی شهرهائی که مهد تمدن محسوب میشوند ، آدمی را شیفته خود میسازد. استانبول با دینامیزمی که در بنیه فرهنگی خود دارد از یک میراث فرهنگی بزرگ که تاریخ اش به گذشته های بسیار دور میرسد ، بر خوردار میباشد. مسلما این میراث رهنگی که قدرت، زیبائی ، طبیعت، فرهنگ و انسان را در بوته خود تلفیق ساخته است، هزار و یک داستان رنگارنگ دارد. آیا میل دارید تا به سفرمان در استانبول آنهم از ایستگاه اول آغاز بکنیم . ما در این ایستگاه سعی خواهیم کرد که نفسی از هوای استانبول کشیده و پا به خاک این شهر عزیز بگذاریم . پس بیائید اول کمی در مورد آب و هوای استانبول حرف بزنیم . آب و هوای استانبول هزاران سال است که جنگی اسرارنگیزرا می گذراند. بله درست شنیدید. جنگی اسرار انگیز بین دو باد جنوب و شمال آن با نامهای لودوس و پویراز ... این جنگ آنچنان ماهیتی دینامیک دارد که لحظه ائی لودوس و لحظه ائی دیگر پویراز میوزد. این شاید وجهه مهمی برای درک دینامیزم بی نهایت جالب استانبول باشد. مارک تواین در مورد منطقه نیو اینگلند می گوید : اگر هوای اینجا خوششتان نیامد 10 دقیقه صبر کنید. چون بلافاصله دگرگون خواهد شد. اگر این گفته مارک تواین را در مورد آب و هوای استانبول بکار ببریم زیاد هم مبالغه نخواهیم کرد . استانبول که از نظر فرهنگی نیز محل تلاقی شرق و غرب است از طرف دیگر با باد های شمال و جنوب نیز ویژه گی خاصی دارد . احمد حمدی تام پینار ادیب بزرگ ترک ، میگوید که در استانبول چهار فصل وجود نداشته و بجای آن باید از سه فصل سخن بمیان آورد . زمستان و تابستان این شهر بسیار مشخص و عیان است . پائیز نیز کاراکتر خود را با باران و برگهای زردش نشان میدهد . اما برای فصل بهار هیچ نشانه خاصی وجود ندارد . زیرا بهار در استانبول صاحب جلوه های بسیاریست . بهار آمدنش را نا بهنگام خبر میدهد . با ماه مارس شکوفه ها باز میشود . نباتات می رویند . دیگر همه خیال میکنند بهار امده است . حال اینکه ناگهان تابستان با افتاب سوزانش فرا میرسد . گرچه ماه اوت در استانبول بسیار گرم میگذرد ، ولی میتواند متفاوت از این هم باشد . برای بسیاری از عشاق استانبول ، فصل پائیز زیباترین فصل است . شامگاهان هوا انقدر لطیف میشود که مردم میتوانند در فضای باز نشسته ، خورده و بنوشند . اینروز ها را باید آخرین روز های بدون باران و ولرم دانست . در ماه نوامبر هوا کمی سرد تر شده و با فرا رسیدن دسامبر دیگر زمستان می آید . در این دوره مه رقیقی استانبول را می پوشاند . تا فصل تابستان دوره ائی بعضا سرد و بعضا گرم سپری میشود . استانبولی ها در این دوره همیشه به هم توصیه میکنند که مواظب سلامتی خود باشند . زیرا هوا بسیار متغیر و غیر قابل اعتماد است و ادمی میتواند هر لحظه زکام بشود . در واقع میتوان گفت که امروزه استانبول نسبت به دوره های گذشته، گرمتر شده است. بعنوان مثال در سال 1954 انچنان سرمائی بر استانبول حاکم شده بود ، که قطعات یخ از دریای سیاه امده و تنگه بسفر را مسدود ساخته بود . بعضی ها بر روی این قطعات یخ سوار شده و روی تنگه گشت میزدند . انها هنوز از این خاطره خود حرف می زنند . در سال 1621 نیز سرما انقدر شدید بود ، که خود تنگه یکسره یخ بسته بود . رفت و آمد کشتی ها قطع شده و آذوقه نمی رسید . وزش طوفانهای شدید در استانبول نیز روایت میشود . به روایتی در خلال یک طوفان تابستانی در استانبول ناگهان صاعقه ائی درست در کنار سلطان وقت عثمانی بر زمین خورده و سلطان که همان وقت در حال گوش دادن به شعر هجوی شاعری بنام " تیرهای تصادفی " بود به او فرمان میدهد که دیگر تا ابد شعری نگوید . شاعر که نف نام داشت چون به سرائیدن شعر ادامه میدهد ، سرانجام اعدام میشود . اسمان استانبول عموما پوشیده از ابر بوده و بر اساس وضعیت ابرها رنگ استانبول مرتب تغیر میکند. این شهر در اوقات مختلف لباسها ی متفاوتی به رنگ ابی ، قرمز ، زرد و خاکستری می پوشد . احمد حمدی تام پینار یکی از این رنگها را ، از رنگ گل سنبل الهام گرفته و به آن نام سنبلی را داده است. این رنگی خاکستری توام با ارغوانی بوده و از هر لحاظ شایستگی استانبول را دارد . رنگ ارغوانی که روز کم پیداست ، شامگاهان وقتی که تاریکی همه جا را فرا میگیرد ، پهنه اسمان را میپوشاند. دو رنگ دیگری که اسمان استانبول را نقاشی میکند ، رنگ غروب و طلوع آفتاب است. گویند که تماشای طلوع افتاب در بیابانها زیباست . اما استانبول شهری بر روی 7 تپه است و بهمین خاطر غروبی بسیار زیبا و دیدنی دارد . مردم استانبول بهنگام غروب افتاب کارشان را بکناری گذاشته و از روی این 7 تپه به تماشای ان می نشینند. بعد از نظری اجمالی به آب و هوای استانبول ، جای آن دارد تا کمی نیز با خاک این شهر عزیز اشنا بشویم . در این مورد ضرب المثل زیبائی در زبان ترکیه وجود دارد که خاک استانبول را به طلا تشبیه میکند . این تعبیر که در برخی اشعار و ترانه ها نیز جای گرفته، در واقع ارزش استانبول را نشان میدهد. همانطور که گفتیم استانبول شهری با 7 تپه است . به مثلثی که بین قدیمی ترین ناحیه مسکونی شهر یعنی خلیج و مرمره واقع شده ، یدی تپه و یا هفت تپه می گویند. این تپه ها اسلوب مسکونی استانبول را اشکار میسازنند . در این منطقه پایه و زیر بنای جاده ها از دوران بیزانس بدین طرف شکل اولیه خود را حفظ کرده اند. مهمترین بخش این بافت هفت تپه ائی راههای پله ایست که سراشیبی ها و سربالائی ها را بهم متصل میکند . کوچه های پله داری که خصوصیت منحصر بفرد استانبول است، هنوز در منطقه اسکودار کار برد دارند . خاک استانبول در عین حال بسیار حاصلخیز است . همه جای اش پوشیده از درخت است . هر گیاهی در آن می روید. در کتاب های بسیاری امده است که استانبول قدیم پر از باغ و باغچه بوده است. شاید هم بهمین خاطر بر عکس اروپا ، در استانبول نیاز به ساخت پارکهای بزرگ احساس نمیشده است. گرچه امروزه مدرنیزم باعث شده است که استانبول آپارتمان سازی بشود ولی سنت ساخت خانه های باغچه دار نیز هنوز از بین نرفته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد